بازار آزار

26 آذر ماه 92 داراب


** بازار آزار **


از خدا می خواهـم که تو را خـــــوب کند

مثل نخلای جنوب سبز و مرغـــــوب کند

باغ تنهایی مـــــن روی تو در بگـــــشاید

گل پیراهن تـــــو نرم و مــــرطوب کـــــند

می شود کشته به سرنیزه پیــکان قلم

هرکه را اهل قلم کشته و سرکــوب کند

نیســت زیباتر از این سرو قلــــم زیبایی

هرکه این ســرو بیاراید و محبـــــوب کند

یوسفی بودم و در دام زلیـــخا مانـــــدم

کیست تا او خبر از یوسف یعقوب کنــــد

شعر آشوب سرودم به گلستان سخــن

تا که در بی خبران شورش و آشوب کند

پهلو زدی بر ساحل یخ

تهران 11 آذر 92


دیشب به تو

نزدیک بودم

چون سوزن و نخ

رفتی چرا

پهلو زدی

بر ساحل یخ