همجواری که داشتم دارم

**همجواری که داشتم دارم**


30 بهمن 1402 شیراز


پشت تنهایی تنم امشب

گل عذاری که داشتم دارم

تاب دادم به دست خود تن خود 

تابداری که داشتم دارم

شب و روزم گرفته انتظار

 انتظاری که داشتم دارم

آب دادم به بیقراری خود

بیقراری که داشتم دارم

یاد من مانده روی سینه تان

یادگاری که داشتم دارم

کس نبرده ست افتخارم را 

افتخاری که داشتم دارم

روزگارم پر از بدی باشد

روزگاری که داشتم دارم

مرگ را در طواف خود بینم 

همجواری که داشتم دارم

روزگارم پر است از درد 

روزگاری که داشتم دارم

سیل اشکم چون آبشار بود

آبشاری که داشتم دارم

چیر و چار میکنم از دست روزگار 

چیر و چاری که داشتم دارم


از فتاح بحرانی

http://fbahrani.blogsky.com

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد