یکی از دوستان در صفحه نظرات من نظری گذاشته بود ، وقتی به وبلاگ او رفتم تا از او تشکر کنم ، قطعه زیر را فی البداهه سرودم ، هم اکنون بی مناسبت نیست که این قطعه را به نظر دوستان خوبم نیز برسانم :
داراب 9 بهمن 87
باز هم
آمدم و
دل به تنهایی
تنهای تو
دادم
دیشب
و تو هم
سعی بکن
باز کنی
گره ساکت
تنهایی من ...
salam mano yadetun meiad
age ye negah be add listatun bekonid motevajeh mishin man ye sher dashtam ke sorudeie yeki az dustame mikhastam nazaretuno dar moredash bedunam
خوش دل از آنیم که حج می رویم **غافل از آنیک که کجا میرویم
کعیه به دیدار خدا میرویم **او که همین جاست کجا میرویم
هر که علی گفت که درویش نیست**دین که به تسبیح سرو ریش نیست
صبح همه صبح در پی مکر و فریب**شب همه شب گریه وعما یجیب
دوست عزیز
چه بگویم که آنقدر امروز غم دوست با من هست که غم تنهایی خود را از یاد برده ام...!!!
khili ziba bood merci fattah jooon
سلام استاد ممنون که به من سر زدید و مثل همیشه مهربان از اشعار زیبای شما لذت بردم موفق باشید
سلام
خیلی وقت بود که نیومده بودم اینجا الان که اشعار جدید رو دیدم واقعا عالیه
ای کاش گره های تنهایی یکدیگر را باز کنیم