** کجا روم که از این زنده ها فرار کنم **
داراب 16 دی ماه 94
من آمـــــده ام که صــــلح بــرقرار کنم
و عکـس مرده بگــــیرم و گریه زار کنم
کــــه بین زنـــده ندارم مقام و معرفتی
مدار مرده در این شــعر بر مــــدار کنم
نشسته روی خیابان و می روم از هوش
کـجا روم که از زنــــــده ها فرار کنـــــم
تمام هوش خدا جمع کــــرده ام در خود
نه محــــتکر کـه از آن احتــــکار کــــنم
سپیده روی تن سبزه می بــــرم تا صبح
کـــه بار مـــــی برم و گــریه بار کنـــــم
ز افـــتخار شـدم مـــــفتخر به تــــنهایی
بیا ببین که به تــــنهایی افتخار کـــــنم
بـــــه اخـــتیار خدا بوده اخــــــتیار دلم
نـــــگو کـه روم تـــــرک اخـــــتیار کنم
تمام هوش و حواسم به شعر فـتاح بود
ندیدمش که به او خنده آشکار کــــنم
از فتاح بحرانی
http://fbahrani.blogsky.com
سلام
ماشالا .. بسیار زیبا بود ..